مهمانخانهي قاچاقچيها
مهمانخانهي قاچاقچيها
كتاب «مهمانخانهي قاچاقچيها»، داستان پسركي چيني به نام مايلو است كه همراه پدر و مادر ناتنياش در هتلي زندگي ميكند كه در واقع عمارتي بزرگ و قديمي است كه در كنار تپهاي در ورودي يك بندرگاه قرار دارد.
مهمانان اين مهمانخانه همانطور كه از اسمش برميآيد، بيشتر مواقع قاچاقچيها هستند.
داستان «مهمانخانهي قاچاقچيها» در اولين شب تعطيلات كريسمس آغاز ميشود. مايلو خودش را براي يك هفته تعطيلي بدون كار و مهمان در كنار خانوادهاش آماده ميكند كه ناگهان صداي زنگ بزرگ و قديمي ايوان كه به قرقره ماشين كابلي وصل است، به صدا در ميآيد و كل خانواده را به تعجب وا ميدارد. تا به حال سابقه نداشت كه اين وقت سال مهمان داشته باشند.
مايلو و مادرش به استقبال مهمان ميروند: مردي دراز و لاغر با كلاه نمدي و كت ساده مشكي كه از نظر مايلو به طرز نااميدكنندهاي شبيه پدربزرگها و معلمها است و دودِكَري وينج نام دارد. چند لحظه بعد زنگ دوباره به صدا درميآيد و اين بار زني با موهايي آبي رنگ به نام جورجيانا موزل وارد مهمانخانه ميشود. مايلو و مادرش سرگرم پذيرايي از مهمانها هستند كه مهمانهاي تازه از راه ميرسند. خانم اِگلانتاين هيروارد و آقاي دكتر ويلبوذ گووِرواين از همان لحظه ورود مشغول بحث و مشاجره با يكديگر هستند. انگار شگفتيهاي اين شب تمامي ندارد و خانم كلمنس اُ كندلر هم از راه ميرسد البته او براي رسيدن به مهمانخانه مانند ديگران از ماشين كابلي استفاده نميكند و تمام راه را پياده ميآيد. به اين ترتيب هر پنج طبقه عمارت شيشهاي پُر ميشود و مادر مايلو مجبور ميشود از پيشخدمت قديميشان بخواهد همراه دخترش به آنجا بروند تا راحتتر بتواند به مهمانها رسيدگي كند.
داستان «مهمانخانهي قاچاقچيها» در اصل با آمدن پيشخدمت آغاز ميشود كه علاوه بر دختربزرگش، دختر ديگري هم سن مايلو را هم به همراه دارد، كه ظاهرا مِدي نام دارد. مدي مايلو را به بازي نقشآفريني دعوت ميكند. اين بازي هم آنها را سرگرم ميكند و هم به وسيله آن راحتتر ميتوانند به اسرار مهمانها پي ببرند. مايلو شب اول در كنار ماشين كابلي يك كيف چرمي كوچك پيدا ميكند كه در آن نقشهاي عجيب و غريب هست. آنها هر چه سعي ميكنند نميتوانند پي به راز آن نقشه ببرند، اما اين نقشه اولين سرنخ آنهاست.
مايلو و مدي در مهمانخانه قاچاقچيها براي خود شخصيتهايي خيالي انتخاب ميكنند تا با كمك توانايي هاي آنها بتوانند بهتر وارد عمل بشوند. مايلو بلك جك را انتخاب ميكند كه بسيار زيرك و باهوش است و پدرش قبل از مرگ وصيتهايي به او كرده كه در گرفتاريها بسيار راهگشا هستند. مدي هم سيرين را انتخاب ميكند كه مهمترين وجه آن نامرئي بودنش است.
هر چه داستان پيش ميرود، بيشتر به غيرعادي بودن مهمانها و سفرشان پي ميبريم. هر كدام از مهمانها براي يافتن راز و گنجي به آن مهمانخانه آمدهاند كه در پايان داستان با كمك مايلو و مدي به آن ميرسند. آقاي وينچ برخلاف ظاهر آرامش، بازرس گمرك است و در واقع به بهانه دستگيري قاچاقچيها به دنبال گنجي است كه يكي از بزرگترين قاچاقچيها قبل از مرگ در آن مخفي كرده است. كلمن و جورجي هم براي يافتن راز خانواده مردي كه عاشقش هستند به آنجا آمدهاند. و خانم هيروارد هم در پي يافتن راز افسانهاي است كه به طريقي با خانوادهاش در ارتباط است. شگفتترين كشف مايلو در اين داستان اين است كه مِدي در واقع روح دختر بزرگترين قاچاقچي آن محل و صاحب اصلي مهمانخانه بوده است. مدي هم در پايان داستان خاطرات فراموششدهاش را با كمك هديهاي كه پدر قبل از مرگ براي او در خانه پنهان كرده بوده، به ياد ميآورد.
اين رمان در واقع سعي دارد در هم آميختگي بازي زندگي و بازيهاي كودكانه را نشان بدهد و اين كه در دنيا رازهايي هست كه فقط از طريق بازي و با داشتن روحيه كنجكاو و دقيق كودكانه ميتوان به آنها پي برد.
كتاب «مهمانخانهي قاچاقچيها» مهمانخانه قاچاقچيها در فهرست كتابهاي پُر فروش نيويورك تايمز و برنده جايزه ادگار آلن پو در بخش بهترين رمان نوشته يك نويسنده نوجوان و همچنين نامزد چند جايزه بينالمللي است.
- فرزانه مختاري
- كيت ميلفرد
- فرزانه مختاري
برچسب: معرفي كتاب كودك، معرفي كتاب كودك و نوجوان، معرفي كتاب كودك 13 ساله، معرفي كتاب كودك 14 ساله، معرفي كتاب كودك 15 ساله، كتاب هاي ادبيات داستاني براي كودكان، ،