بلاگ كتابك

خرسِ كتاب «چطوري ستاره‌اي را بگيريم كه دارد مي‌افتد؟» منتظر است تا آخرين ستاره پاييز بيفتد پايين تا يك آرزو كند!

اول جوجه تيغي سرو كله‌اش پيدا مي‌شود و او هم دلش مي‌خواهد منتظر بماند. بعد موش و خرگوش مي‌آيند. تا اين‌كه سنجاب از روي شاخه فرياد مي‌زند كه مي‌تواند ستاره را پايين بياورد. واي! اين ستاره آخرين برگ پاييزي است كه هنوز از شاخه نيفتاده. خرس نگران است. اگر كسي به برگ دست بزند، جادوي‌اش را از دست مي‌دهد. اما برگ شبيه همه‌‌ برگ‌هاي ديگر است! بازيگوشي سنجاب گل مي‌كند و از روي زمين يك برگ برمي‌دارد بالاي درخت مي‌برد و پايين مي‌اندازد. همه مي‌خواهند برگ را بگيرند اما برگ مي‌چسبد به جوجه تبغي. خرس ناراحت مي‌شود. او دلش يك هم‌بازي مي‌خواسته اما حالا جادوي برگ از بين رفته است. اما آخر همه كه پيش او هستند! پنج دوست با هم بازي مي‌كنند. جادوي ستاره كار خودش را كرده است.

كتاب «چطوري ستاره را بگيريم كه دارد مي‌افتد؟» از اهميت دوستي و همراهي مي‌گويد و امكان آرزو كردن و برآورده شدن‌اش را به سادگي نشان مي‌دهد. متن با همراهي تصاوير شاد و كودكانه، از زواياي گوناگون، نگراني‌ها، همراهي‌ها و شيطنت‌هاي پنج دوست را در جنگلي نشان مي‌دهد كه همه منتظر افتادن آخرين برگ درخت براي برآورده شدن آرزوي‌شان هستند.