بلاگ كتابك

داستان ساده است: بابا بزي هميشه عجله دارد. او صبح‌ها كه از خواب بيدار مي‌شود چند دقيقه بيشتر وقت ندارد تا دوش بگيرد، ريش‌هايش را بتراشد، لباس بپوشد و صبحانه بخورد؛ اما اين همه‌ي ماجرا نيست، بز كوچولو هم مجبور است عجله كند! چون بابا بزي قرار است او را به مدرسه برساند، پدري كه زياد وقت ندارد!

بز كوچولو مجبور است در سه شماره از خواب بيدار شود، در سه شماره لباس بپوشد، در سه شماره صبحانه بخورد و در سه شماره همراه پدرش از خانه بيرون بزند و سوار ماشين بشود؛ وگرنه پدرش حسابي عصباني مي‌شود!

داستان پاياني لطيفه‌وار، بز كوچولو به پدرش مي‌گويد: اگر خواستي يادت مي‌دهم تا ده بشمري!

او ته دلش فكر مي‌كند آن‌وقت اين‌جوري مجبور نيست فقط در سه شماره آماده شود!

تصاوير اين كتاب كوتاه مصور، با متن هم‌خواني دارند و پر از حركت هستند. دنبال كردن اين تصاوير مي‌تواند براي كودكي كه هنوز خواندن را ياد نگرفته جذاب باشد.

احتمالاً كودكان بسياري، تجربه‌ي مشابه قهرمان كتاب را دارند. والديني كه به دليل مشغله‌ي زياد نمي‌توانند براي فرزندشان وقت بگذارند، انگار كه زندگي‌شان روي دور تند قرار گرفته است! به همين دليل بلند خواني اين كتاب براي خردسال به وسيله‌ي پدر و مادر، مي‌تواند كمك كند كه والدين و كودك به درك متقابلي برسند. كودك با قهرمان داستان همزادپنداري مي‌كند و والدين هم شرايط پدر را درك مي‌كنند؛ اما پايان لطيفه‌وار كتاب و بيان ديدگاه كودكانه‌ي بز كوچولو مي‌تواند تلنگري باشد براي والدين؛ فقط كافي است چند دقيقه به خودشان و فرزندشان فرصت بدهند تا همه چيز راحت‌تر پيش برود!